#ادامه
آیا
هنگام آن نیست که خود باور کنیم و این باور را به دیگران عرضه بداریم که
چاره ای جز پناه بردن به آستان مبارک محبوب نداریم ؟
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست که هرچه بر سر ما می رود ارادت اوست
آری، باور کنیم همه و همه در آن محضریم و آن پیشوای مهربان از ما به ما نزدیک تر است .
دوست نزدیک تر از من به من است وین عجیب بین که من از وی دورم!
یقین داشته باشیم که امام عصر (عج الله) ما را از خود ما بهتر می
شناسد . هر عملی که از ما سر می زند در معرض نگاه اوست . هر سخنی که بر
زبان جاری می کنیم – پیش از آن که خود بشنویم – به سمع مبارک حضرت او می
رسد . مگر پدران بزرگوارش نفرمودند که:
« اگر لبانتان را در خانه هاتان تکان دهید ، منظورتان را می فهمیم.» (2)
چگونه است که معتقدیم صحیفه ی اعمالمان هر هفته به آن عزیز عرضه می
شود و ما را می بیند؛ امّا این باور ما را از ارتکاب لغزش ها باز نمی
دارد؟!
شما را به خدا سوگند! اگر کودکی شاهد اعمال ما باشد، آیا در نوع
رفتار و کردارمان پروا نمی کنیم و حتّی تغییر نمی دهیم؟ این چه جسارتی است
که در محضر شاهد و ناظر الاهی از خود نشان می دهیم؟! ما او را نمی بینیم، و
نمی شناسیم؛ امّا او ما رو می بینید و می شناسد و بر اعمال و احوال ما
اشراف دارد .
راستی ، اگر به حضور امام زمان عج الله در این دنیا
یقین پیدا کنیم و در همه حال خود را در حضور او ببینیم و وی را آگاه بر
اعمال مان بدانیم، آیا باز هم قصور و کوتاهی و لغزش خواهیم داشت ؟
باور کنیم هر فضیلت و کمال و نعمتی در عالم هست، به میمنت ولیّ الله
الأعظم أرواحنا فداه است ؛ چه او واسطه ی فیض است در عالم وجود .
باری، شیطان در کمین شیعیان آخرالزمان نشسته است تا آن ها را نیز ، چون
آدم و حوا از بهشت براند . مبادا به کید ابلیس ، ما را از بهشت امامت (3)
برانند ! ... مۆمن که از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود .
نقش من در طولانی شده غیبت امام زمان (علیه السلام) یا
به عکس ، در نزدیک شدن ظهور آن بزرگوار چیست ؟ مولای من چه انتظاری از من
دارد ؟ چگونه می توانم امام زمان خویش را در این عصر و زمانه یاری کنم ؟
به خدا، غم های تاریخ عالم او را بس است. فرق شکافته ی علی (علیه
السلام)، پهلوی شکسته ی زهرا (علیها السلام)، جگر پاره ی مجتبی (علیه
السلام)، سر بر بالای نی شهید نینوا (علیه السلام)، زخم اسارت زینب کبری
(علیهما السلام) ... ـ که جز با ظهور مداوا نمی شود ـ برای مالامال کردن
قلب نازنینش از درد و غم کافی است.
خوشا به حال آنان که اینک نیز در محضر خورشیدند! میان ما مهجوران و آن
حجت خدا امّا، جز نفسانیّت، حجابی نیست. آری، ابرهای تیره ی غفلت و معصیت
است که خورشید جمالش را از تیررس نگاه ما پنهان داشته است.
ما از غیبت سخن می گوییم؛ ظهور را به انتظار نشسته ایم؛ ولی آنان که
بریده از خاک، بر فراز ابرهای تعلّقات در پرواز و حرکت اند خورشید را نظاره
می کنند.
ضمیر جهانیان به نزدیکی ظهور گواهی می دهد. "الله الله ...! لا
یسبقنکم...!" نکند از ما پیشی بگیرند! نکند فطرت های پاک و عدالت طلب جهان
در استقبال از موعود و بیعت با امام عصر (أرواحنافداه) از ما پیش افتند!
(فاستبقوا الخیرات )!
در میان سلسله انبیا، آنان که شوق و دل دادگی خود را به یوسف زهرا
(علیهما السلام) زودتر اظهار کردند درخشش مدال "اولو العزم" را بر سینه
هاشان دیدند.
هفتاد و دو تن شهیدان کربلا را-
که "هل من ناصر ینصرنی" مولایشان را لبیک گفتند و ثابت قدم ایستادند ـ نگاه
کنید؛ چه حسرتی بر دل عالم و آدم گذاشته اند!!
... امّا هنوز فرصت باقی است.
باید برای یاری امام عصر (علیه السلام) و قرار گرفتن در ردیف انصار آن حضرت
شتاب کرد. خواه ناخواه و به یقین، یاران و انصار او گل چین خواهند شد.
پی نوشت: