قرآن،عزّت یاران خود
وَ عِزّاً لِمَن تَوَلَّاهُ (خطبه/198)
ترجمه:توان و قدرتی است برای آنکه قرآن را برگزیند.
شرح:«یعنی انسان او را دوست خود قرار دهد،و امور خود را به او واگذارد و مخالفت آن نکند،و روشن است که قرآن سبب غزّت و شرف انسان در هر دو جهان است.قرآن،ایمنی انسان عامل
وَ سِلماً لِمَن دَخَلَهُ (خطبه/198)
ترجمه:محلِّ امنی است برای هر کس که وارد آن شود.
شرح:«منظور از در آمدن و وارد شدن،تدبیر هر چه بیشتر در مقاصد قرآن و بهره گرفتن از انوار آن است،از این رو قرآن مایه ی ایمنی از عذاب خداوند و در افتادن در شبهاتی است که پرتگاه هلاکت به شمار می آیند.
قرآن،مایه ی عذر انسان
وَ عُذراً لِمَنِ انتَحَلَهُ (خطبه/198)
ترجمه:وسیله ی انجام وظیفه است برای آنکه قرآن را راه و رسم خود قرار دهد.
شرح:«هرکس قرآن را عذر خود قرار دهد،و مدعی شود که دست اندر کار حفظ و تفسیر آن و یا کاری نظیر اینهاست وبدین وسیله از قبول تکالیف دیگری که در خور او نیست و یا برای او رنج آور است سرباز زند؛عذرش مقبول و موجب رهایی اوست.
قران،عامل پیروزی انسان
وَ بُرهَاناً لِمَن تَکَلَّمَ بِهِ،وَ شَاهِداً لِمَن خَاصَمَ بِهِ،وَ فَلجاً لِمَن حَاجَّ بِهِ (خطبه/198)
ترجمه:برهانی است بر آنکس که با آن سخن بگوید،عامل پیروزی است برای آنکس که با آن استدلال کند،نجات دهنده است برای آنکس که حافظ آن باشد و به آن عمل کند.
شرح:«معنای سه جمله ی مذکور نزدیک به یکدیگر است،اطلاق واژه ی فلج(پیروزی)بر قرآن از نظر استدلال به آن،از باب اطلاق نام غایت(نتیجه)بر ذی الغایه(نتیجه دهنده)است.زیرا پیروزی نتیجه استدلال به قرآن است.