بهار فصلها می آید، بهار قلبها که نیست...
لحظه ی رسیدن بهار زمان است، امام زمان دیر کرده است؛ خیلی دیر
و ای کاش هیچوقت امام زمان را یادمان نرود ؛
حتی موقع آمدن بهار فصلها، در زمانی چون همین روزها.
این بهار فصلها که خزانی در پیش رو دارد و هزاران هزار بار آمده و رفته، که اینقدر شوق دیدار ندارد، بهاری که باید در انتظار دیدارش بود متاسفانه نه چشمی برایش گریان است و نه قلبی برای آمدنش می ثپد. ما با خزان آرزوهایمان از بهار حقیقی و زیبا دور افتاده ایم
یک بهاری زیبا در اوج غربتش؛ که آسمان قلبش را ابری و بارانی کرده ایم و هم اکنون مشغول دلخوشی هایمان با بهار فصلیم در حالی که قلب صاحب زمان بارانیست....