در قرآن کریم و روایات به نور بودن قرآن اشاره شده است
که به عنوان نمونه به دو مورد آن اشاره میکنیم.
1. خداوند در سورۀ نساء میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ
بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبیناً»؛[1] اى مردم، از جانب پروردگارتان بر شما حجتى آمد و براى شما نورى آشکار نازل کردهایم.
2. امام على(ع)، در توصیف و تعریف قرآن چنین مىگوید: «قرآن آن نور مطلق
است که غروب و افول بر آن راه ندارد، چراغ روشنى است که به خاموشى
نمىگراید، آن دریاى ژرف و پهناورى است که عمق آن پیدا نیست، آن راه راست و
مستقیمى است که رهروانش را گمراه نمىسازد، پرتو تابانى است که ظلمت و
تاریکى به آن راه ندارد.[2]
منظور امام(ع) در این سخنان(قرآن چراغ روشنى است که نور آن به خاموشى
نمیگراید)، با توجه به اینکه نوعاً پدیدههای جهان پس از مدّتی مندرس شده
و از بین میروند، این است که قرآن معجزۀ جاوید و همیشگی است و حقایق و
مفاهیم آیات آن موقت و محصور در زمان و مکان خاص نیست، آیات آن همیشه نو و
زنده است که هر چه زمان بگذرد با طراوتتر و شادابتر خواهد شد.
نور بودن قرآن از آن رو است که قلب را روشن میکند، راه حق را نشان
میدهد، حق را از باطل جدا میکند، فرداى قیامت اهل خود را به بهشت
میبرد، نامه عمل را سفید میکند، هر آیه ای حافظش را یک درجه در بهشت
بالا میبرد که به او میگویند: «اقْرَأْ وَ ارْق»[3]. [4]
خلاصه اینکه نور هم روشن است و هم روشنگر و به انسان و برخی از موجودات
دیگر کمک میکند تا راه خود را بیابند، قرآن نیز به انسان کمک میکند تا
راه را از بیراهه، سره را از ناسره تشخیص دهند.